تو از سكوت ، من از ابر و باد سرشارم
برقص دختر خورشيد زير رگبارم
برقص و پيرهنت را به بادها بسپار
به من بگو: «به كدامين گناه مي بارم»
مرا پناه بده زير چتر گيسويت
مني كه خيس سكوتم -مني كه تب دارم-
فقط به خاطر تو -اين تويي كه مي رقصي-
تمام باغچه ها را ستاره مي كارم
ميان خاطره ها و باد دخترك گم شد
و من به جرم نكرده هنوز مي بارم
تير 79
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: یک نفر آمد و رفت... (صمد جامی _ غزل) ، ،
برچسبها: