شعر آهنگ قوزک پا فریدون فروغی

 ديگه اين قوزک پا ياري رفتن نداره 
لباي خشکيدم حرفي واسه گفتن نداره
چشاي هميشه گريون اخه شستن نداره
تن سردم ديگه جايي برا خفتن نداره

ديگه اين قوزک پا ياري رفتن نداره 
لباي خشکيدم حرفي واسه گفتن نداره

ميخوام از دست تو از پنجره فرياد بکشم
تب بي تو بودنو از لب سردت بچشم
نطفه باز ديدنت رو توي سينم بکشم
مثل سايه پا به پا من تو رو همرام نکشم

ديگه اين قوزک پا ياري رفتن نداره 
لباي خشکيدم حرفي واسه گفتن نداره

بذار من تنها باشم ميخوام که تنها بميرم
برم و گوشه تنهايي و غربت بگيرم
من يه عمريست که اسيرم زير زنجيره غمت
دست و پام غرق به خون شد ديگه بسه موندنت

ديگه اين قوزک پا ياري رفتن نداره 
لباي خشکيدم حرفي واسه گفتن نداره

ديگه اين قوزک پا ياري رفتن نداره 
لباي خشکيدم حرفي واسه گفتن نداره

 




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: اشعار گوناگون ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 10 تير 1392برچسب:, | 17:57 | نويسنده : ابراهیم بلالایی |